ضاد در بین افراد و گروهها یکی از عوامل مهم تغییرات اجتماعی گروهی و فردی محسوب میشود و یک امر لازم به شمار میآید.
زیرا نمیتوان گفت همه افراد یک جامعه یکسان و هماهنگ هستند و یک خط فکری
را دنبال میکنند و عقاید مشترکی دارند. وجود چندگانگی و تضاد فکری بین
افراد یک جامعه یک امر طبیعی است.
اگر این امر در درون جامعه و عوامل تأثیرگذار در آن تأثیرات زیادی بر جای
گذارد و تضاد افزایش یابد، خشونت، قهر و بسیاری از این رفتارها بیشتر
میشود در مقابل شادی و نشاط کاهش پیدا میکند.
در برخی طبقات اجتماعی تحکم، اجبار و زور حاکم است و برخی دیگر با استدلال با کودکان خود رفتار میکنند در نتیجه طبقه اجتماعی، اطرافیان، تحصیلات والدین و… در اینکه افراد آرای مخالف را پذیرا باشند و با استدلال بپذیرند به سوابق شخصیتی فرد برمیگردد.
هر چه افراد در خانواده و جامعه با سرکوفت، استبداد رأی، پرخاشگری، نگرش
تک بعدی پرورش یابند در تحمل آرا، افکار و عقاید دیگران در سطح خانواده و
جامعه با مشکلات بیشتری روبهرو هستند.
هنگامی که فردی تک بعدی و متعصبانه مینگرد و حرف خود را مبنا قرار میدهد و
دیگران را سرکوب میکند او توانایی پذیرش عقاید مخالف را ندارد و این
موضوع مربوط به شخصیت پرورش یافته وی میشود.
والدینوظیفه دارند به فرزندان خود آزادمنشی و آزاد
اندیشی را بیاموزند و به آنها تحمل آرای مخالف را آموزش دهند و به اظهار
نظرها، عقاید و افکار کودکان و جوانان احترام بگذارند و اگر با عقاید آنها
مخالف هستند مسئله را استدلال کنند. بنابراین به طبقه اجتماعی افراد بستگی
دارد.
در برخی طبقات اجتماعی تحکم، اجبار و زور حاکم است و برخی دیگر با استدلال
با کودکان خود رفتار میکنند در نتیجه طبقه اجتماعی، اطرافیان، تحصیلات
والدین و… در اینکه افراد آرای مخالف را پذیرا باشند و با استدلال بپذیرند
به سوابق شخصیتی فرد برمیگردد.